فیلم های داریوش مهرجویی

مروری بر بهترین فیلم های داریوش مهرجویی

سال ۱۳۹۸، وقتی مجله‌ «فیلم» از ۱۴۰ منتقد و نویسنده‌ سینمایی خواست بهترین فیلم‌های تاریخ سینمای ایران را انتخاب کنند، ۳ فیلم از داریوش مهرجویی در بین ده فیلم برتر این نظرسنجی بود و مهرجویی در صدر بهترین و محبوب‌ترین کارگردان‌های تاریخ سینمای ایران قرار گرفت. فیلمنامه‌نویس و فیلمسازی که از ۵۳ سال پیش فیلم می‌ساخت، کارنامه سینمایی غنی و درخشانی دارد و یکی از مهم‌ترین و تاثیرگذارترین کارگردان‌های تاریخ سینمای ایران است. اینجا سعی کرده‌ایم یک پرونده کامل داشته باشیم از بهترین فیلم‌هایش، دیگر فیلم‌هایی که اگرچه جزو بهترین‌ها نیستند ولی جزو کارنامه مهرجویی‌اند و در آخر، میزان فروش دهه به دهه فیلم‌های او را بررسی کرده‌ایم.

فیلم نارنجی پوش | ۱۳۹۰

نارنجی پوش تلاشی برای درک درست از پاکیزگی است و مهرجویی در فیلم تلاش می‌کند مفهوم پاکیزگی و نسبت آن با شادابی را در یک مفهوم فلسفی و جهان شمول با زبانی ساده تعریف کند. این فیلم داستان تحول عجیب و غریب یک عکاس حرفه‌ای مطبوعات است که تلاش دارد با پاکیزگی محیط اطراف، به تطهیر روح و روان خود بپردازد و در نهایت به پاکیزگی روح دست یابد. حامد آبان عکاس حرفه‌ای مطبوعات، با خواندن کتابی در مورد فنگ‌ شویی چنان تحت تأثیر پالایش محیط زیست و مبارزه با آشغال‌زایی قرار می‌گیرد که لباس نارنجی مخصوص پاکبانان را بر تن کرده، به شهرداری می‌پیوندد و با عنوان «نارنجی‌پوش لیسانسه» به شهرت می‌رسد. اما اعتبار و محبوبیت حامد، زندگی خصوصی و خانوادگی او را با سیلی از فراز و نشیب‌های عاطفی تند و ناگهانی به سمت و سویی دیگر می‌برد.

فیلم سنتوری | ۱۳۸۵

در کارنامه مفصل و پر از گنج و شاهکار داریوش مهرجویی سنتوری حکم پایان بر مسیری داشت که فیلمساز موج نوی سینمای ایران را به قبل و بعد از آن تقسیم می‌کند. سنتوری اوج نبوغ مهرجویی در خلق یک موقعیت دراماتیک است. خلق قهرمان‌هایی از جنس مردم و برای مردم اگرچه با حمید هامون آغاز شد ولی با علی سنتوری پایان یافت. سنتوری البته یک تلخی بزرگ هم در پی داشت و آن هم دق کردن فرامرز فرازمند دوست و یار قدیمی مهرجویی و تهیه کننده فیلم بود که به واسطه توقیف فیلم و سلب شدن اکران فیلم به خاطر برخی کج‌فهمی‌ها از دنیا رفت. سنتوری هم مانند دیگر آثار مهرجویی محصول اقتباس و ادبیات است.

فیلم برداشتی آزاد از عقاید یک دلقک نوشته هاینریش بل است. همچنین خاطرات خانوادگی رامین اسکندری نویسنده غیر حرفه‌ای شیراز در یاداشت‌هایی تحت عنوان بهار سیاه دستمایه اصلی فیلمنامه‌ای شد در ارتباط با زندگی نافرجام برادر ناکام بزرگترش، پیمان اسکندری که در اوج هنر و تحصیل به بیراهه و اعتیاد افتاد و عشقی اشتباه علی‌رغم تلاش خانواده و نزدیکان او را تا مرگ سوق داد. این خاطرات توسط اداره آموزش پرورش مرودشت در اختیار نویسنده علی سنتوری قرار گرفت که با رضایت قضایی خانواده پیمان اسکندری و پرهیز از بیان و پرداخت مرگ مشکوک و ناگهانی وی که در سال ۸۲ بعنوان یکی از پرونده‌های کیفری پر سر و صدا اما بی فرجام دادگستری شیراز مطرح بوده، دستمایه اصلی تدوین فیلم نامه علی سنتوری شد.

فیلم مهمان مامان | ۱۳۸۲

مهمان مامان وجهی از ذهن داستان‌پرداز مهرجویی را روشن می‌کند که پیشتر در اجاره‌نشین‌ها نمودش را دیده بودیم. روایتی از طبقه‌ای از جامعه ایرانی و نگاه به زندگی و زیست ایرانیان که در جنوب شهر زندگی می‌کنند. نگاه مهرجویی در مهمان مامان به فقر نگاهی توام با غم و اندوه نیست. درک او که حاصل زیست فلسفی‌اش است از زندگی آنقدر در مهمان مامان به بلوغ رسیده است که از دستار پوسیده فقر لباسی زیبا و مجلسی درست می‌کند و آن را بر تن شخصیت‌های فیلمش می‌کند. اگرچه نباید از حضور درخشان هوشنگ مرادی کرمانی در مقام داستان نویس که مهرجویی فیلمش را از داستان او اقتباس کرد غافل شد. مهمان مامان هنوز هم دیدنی و جذاب است و برخی از تکه‌های فیلم جزو یادگاری‌های کالت سینمای ایران است.

فیلم درخت گلابی | ۱۳۷۶

داریوش مهرجویی که علاقه زیادی به اقتباس از آثار نویسندگان داخلی و خارجی دارد یک سال پس از آنکه شاهکار لیلا را ثبت کرد به سراغ داستانی از گلی ترقی رفت و عاشقانه‌ای متفاوت را با حضور همایون ارشادی و گلشیفته فراهانی جلوی دوربین برد. هنوز هم برای خیلی از عاشقان سینما کاراکتر «میم» با بازی گلشیفته فراهانی به نمادی از یک عشق دست نیافتنی تبدیل شده است و درخت گلابی را به یکی از عاشقانه‌های مهم سینمای ایران تبدیل کرده است.

فیلم لیلا | ۱۳۷۵

اثر ماندگار داریوش مهرجویی یکی از بهترین عاشقانه‌های سینمای ایران است که در بستر جامعه سنتی ایران و به خاطر پافشاری بر یک امر باطل زندگی یک زوج جوان رو به اضمحلال می‌رود. مهرجویی در لیلا داستانی به ظاهر ساده را روایت می‌کند که در پس اندیشه‌های آن می‌توان جسارت فیلمساز را برای شکستن برخی از مناسبات ذهنی جامعه سنتی ایران درک کرد. فیلمسازی که اگرچه در تمامی ساخته‌هایش در دهه‌های ۶۰ و ۷۰ بر همین مسیر استوار بود اما لیلا را می‌توان نقطه عطف فیلمسازی مهرجویی دانست. حضور درخشان لیلا حاتمی و علی مصفا در این فیلم یکی از بهترین زوج‌های سینمای ایران را به تصویر کشیده است.

فیلم پری | ۱۳۷۳

پری اقتباسی از رمان «فرانی و زویی» و داستان‌کوتاهِ «یک روزِ خوش برای موزماهی»، نوشتهٔ «جروم دیوید سالینجر» است. مهرجویی در پری به سراغ فلسفه و عرفان رفته و ممزوج کردن این دو مفهوم را در فیلم به شیوه‌ای متفاوت بیان کرده است. داستان فیلم درباره پری است که دانشجوی رشته ادبیات و تئاتر است که با خواندن کتاب سبز کوچکی دچار تحولات فکری و حسی می‌شود. کتاب سرگذشت سیر و سلوک عارف گمنامی در قرن پنجم هجری است. پری، پس از خواندن کتاب با آنکه خواهان مراتب معنوی بالاتری است، از زندگی معمولی دل کنده شده و در وادی دردناک طلب سرگردان می شود. کتاب به برادر بزرگش، اسد تعلق دارد. اسد چندی پیش در حادثه آتش سوزی کلبه‌اش درگذشته است. داداشی برادر دیگر پری که مخالف راه و رسم اسد است و عقیده دارد که میان عشق به خداوند و زندگی عادی تضادی نیست، می‌کوشد پری را از این حالت قهر و طغیان نجات دهد.

فیلم سارا | ۱۳۷۱

علاقه زیاد مهرجویی به داستان‌ها و نمایشنامه‌های هنریک ایبسن باعث شد او ساخت سارا را با اقتباسی از نمایشنامه خانه عروسک او بسازد. مهرجویی در سارا نیز استیصال انسان و سواستفاده‌های بعدی از آن را دستاویز ساخت فیلم قرار می‌دهد. سارا در تقابل با شر و ایستادن بر سر عقاید و زندگی‌اش سعی می‌کند زندگی‌اش را فدای مصلحت‌اندیشی نکند. داستان فیلم درباره سارا است. زنی که به خاطر عمل جراحی همسرش مجبور شد از فردی به نام گشتاسب پول قرض بگیرد و حالا که همسر سارا به ریاست بانک رسیده گشتاسب به جای آنکه پول را از سارا طلب کند از او می‌خواهد به خاطر ریاست و نفوذ همسرش اتهام جعل اسناد را پاکسازی کند و سارا در این دوراهی سخت قرار می‌گیرد.

فیلم بانو | ۱۳۷۰

مهرجویی بعد از درخشش هامون تصمیم گرفت فیلمی بسازد با همان شخصیت‌های هامون ولی این بار حمید هامون تبدیل به بانو شده است. خودش در گفت‌وگویی با ماهنامه فیلم در این‌باره می‌گوید: بانو در ادامه یا تحول و رشد همان تم هامون است. بانو در واقع، هامون زن است و فیلم، سرگذشت رنج او. بانو داستان زنی از طبقه مرفه و آشنا به کتاب و تاریخ و شعر است که سرخورده و دلشکسته از خیانت همسرش، آگاهانه خانه اعیانی‌اش را مامن افرادی فقیر و محروم و مستضعف می‌کند. بنا به گفتهٔ داریوش مهرجویی، وی ایدهٔ ساخت بانو را از اتفاقی واقعی که برای همسر آن زمانش فریار جواهریان افتاده بود، گرفته بود.

فیلم هامون | ۱۳۶۸

بدون شک نقطه عطف زندگی هنری داریوش مهرجویی با هامون گره خورده است. در همان دوران پخش فیلم در جشنواره دوره هشتم روزنامه‌ای تیتر زد «بغض یک نسل با هامون ترکید» و این یعنی نسل بعد از انقلاب حالا با شخصیتی روبرو هستند که درباره چیستی و چگونگی زندگی و امید به زندگی حرف می‌زند. حمید هامون شخصیت کالت یک نسل است و کمتر فیلمی در سینمای ایران است که تا این اندازه الهام‌بخش هنرمندان دیگر باشد و کاری که مهرجویی در هامون کرد به اندازه دنیایی از پیوستگی میان فلسفه و سینما و درک درست از سینما می‌ارزد. مهرجویی خود می‌گوید که داستان این فیلم با الهام‌گرفتن از بوف کور صادق هدایت نوشته شده‌ است.

اجاره نشین‌ها | ۱۳۶۵

داریوش مهرجویی بعد از انقلاب و به خاطر شرایط ویژه کشور در دوران پس از انقلاب تصمیم می‌گیرد در فرانسه زندگی کند. او تبعید خودخواسته به پاریس را تا زمان ساخت اجاره‌نشین‌ها ادامه داد تا اینکه با ضمانت و قول عزت‌الله انتظامی و محمدمهدی دادگو از مدیران وقت سینمایی به ایران برگشت و اجاره‌نشین‌ها را جلوی دوربین برد. فیلمی سرحال و سرخوش از ماجرای اهالی یک ساختمان که در غیاب مالک اصلی با یکدیگر درگیر هستند. خاطره‌ها و حواشی فیلم اجاره‌نشین‌ها آنقدر جذاب و خواندنی است که می‌تواند مقدمه نوشتن یک کتاب و یا حتی ساخت مستند باشد.

مدرسه‌ای که می‌رفتیم | ۱۳۵۹

داریوش مهرجویی پس از پیروزی انقلاب، سراغ داستان «حیاط پشتی مدرسه عدل آفاق» نوشته فریدون دوستدار رفت؛ داستانی که توسط کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان منتشر شده و در فضای انقلابی سال‌های ۵۸ و ۵۹ مورد توجه قرار گرفته بود. به این ترتیب «مدرسه‌ای که می‌رفتیم» جلوی دوربین رفت؛ از معدود فیلم‌های سینمای ایران که تقریبا کل ماجرا در داخل مدرسه می‌گذرد؛ مدرسه‌ای که قرار است تصویر جامعه را بازتاب دهد. این فیلم برای اکران به مشکل ممیزی برخورد و سرانجام پس از ۱۰ سال نسخه مخدوشی از آن به روی پرده رفت.

دایره مینا | ۱۳۵۳

دایره مینا پنجمین فیلم داریوش مهرجویی و دومین فیلم رنگی او و دومین کار مشترک او و غلامحسین ساعدی است. فیلم به مدت ۳ سال توقیف بود و سرانجام در ۱۳۵۶ پروانه نمایش گرفت و در جشنواره پاریس در ۱۹۷۷ (پاییز ۱۳۵۶) و سپس در برلین به نمایش درآمد و جوایزی نیز از این دو جشنواره دریافت کرد. اکران عمومی آن در ایران در ۲۳ فروردین ۱۳۵۷ آغاز شد. توقیف چند ساله فیلم و موضوع متفاوت و جسورانه‌اش که درباره ورود خون‌های آلوده به کشور بود به همراه استفاده از ستاره‌های سینمای تجاری مانند فروزان و سعید کنگرانی، دایره مینا را به جنجالی‌ترین ساخته مهرجویی تا آن زمان تبدیل کرد.

پستچی | ۱۳۵۱

پستچی چهارمین فیلم داریوش مهرجویی است که در زمان خود موفق‌ترین ساخته این کارگردان در محافل جهانی بود. فیلم نسبت به آثار بعدی مهرجویی نگاه شخصی‌تر دارد و حول یک شخصیت می‌چرخد. فیلمنامه پستچی بر اساس نمایش‌نامه «ویتسک» نوشتهٔ گئورگ بوشنر نوشته شده است و روایتی از زندگی یک مرد با مشکلات مختلف است که در اوج ثروت سعی می‌کند تمام اموالش را به پول تبدیل کرده و ثروتش را خرج ساخت یک خوک‌دانی کند. تقی پستچی دچار یک جنون می‌شود و همسرش را که به خاطر یک رابطه نامشروع مورد اتهام است به قتل می‌رساند.

آقای هالو | ۱۳۴۹

آقای هالو اقتباسی از نمایشنامه‌ای به همین نام نوشته علی نصیریان ساخته شده است. فیلم در نقد مهاجرت روستاییان به شهرها است و آقای هالو نماینده قشری از جامعه است که در دنیای پر زرق و برق پایتخت گرفتار یک عشق نافرجام می‌شود و در می‌یابد انسان‌ها آنطور که نشان می‌دهند نیستند و همه آدم‌ها سرگذشت‌های عجیبی دارند و همین موضوع باعث سرخوردگی او می‌شود و تصمیم می‌گیرد به روستایش باز گردد.

گاو | ۱۳۴۸

آنچه که داریوش مهرجویی را تبدیل به یکی از فیلمسازان مهم تاریخ سینمای ایران کرد بدون شک نقطه عزیمتی دارد که با ساخت فیلم گاو گره خورده است. گاو یکی از آثار مطرح و مهم سینمای ایران است که در ساختار و مفهوم و رویکرد فیلمساز جایگاه متعالی داشته و از گاو به عنوان مهم‌ترین اثر سینمای ایران یاد می‌برند. شاید این مهم را از مسئولان بعد از انقلاب شنیده‌اید که بنیانگذار انقلاب اسلامی امام خمینی (ره) با دیدن فیلم گاو گفتند که سینمایی که ادامه دهنده این سبک از فیلمسازی باشد سینمای مورد نظر انقلاب است و در واقع فیلم گاو باعث زنده ماندن سینمای ایران پس از پیروزی انقلاب شد. این فیلم در نظرسنجی منتقدان و نویسندگان ماهنامه سینمایی فیلم به عنوان یکی از بهترین فیلم‌های تاریخ سینمای ایران انتخاب شده است.